Blue Flower

(بخش اول)
به دنیای سیاست گذاری عمومی خوش آمدید، جایی که بیشتر اوقات تصمیم های عمومی در گیجی، ابهام و تناقضی گویی شکل می گیرد. تصمیم گیرندگان اغلب، به منظور ایجاد سیاست، اهداف متناقضی را در سیاست پذیرفته شده ایجاد می نمایند. سیاست گذاری، یک فرآیند ساده و روشن نیست، و برای دانشجویان و محققانی که باید بر روی آن کار کنند راحت و ساده نیست. سیاستگذاری عمومی زمینه مطالعاتی جدیدی را در علوم سیاسی و مدیریت دولتی ایجاد نموده است.

دیدگاه سنتی از سیاستگذاری عمومی، توصیف ناقصی از فعالیت های سیاسی دولتمردان را ایجاد نموده است. همانطور که رابطه بین جامعه و سازمان ها پیچیده شده، و وابستگی متقابل آنها افزایش یافته است، ضرورت ارزیابی جامع آنچه دولت انجام می دهد، چگونه آن تصمیم ها را به اجرا در می آورد، چرا بعضی از گزینه ها را در اولویت قرار میدهند، نیز افزایش یافته است. تمرکز بر روی فرآیند سیاست گذاری عمومی به طور فزایندهای با مدرنیزه شدن جوامع، پیشرفتهای فناوری و گسترش تعاملات بینالمللی بیشتر شده است. قبل از قرون هفده و هیجده میلادی، بسیاری از جوامع تنها در فکر زنده ماندن و دفع تهدیدات بالقوه دشمنان بودند. سازمان سیاسی و زیرساخت ها به دلایل پیش گفته غیر مرتبط و از هم گسیخته بود، تصمیم های زیادی برای اتخاذ کردن نبود و آن هایی که تصمیم ها را اتخاذ میکردند دیکتاتور یا هرج ومرجطلب بوده و تعداد کمی از آنها قانونگذاران بودند و به شیوه های قانونی و بخصوص مردمسالار عمل می کردند. در طی قرن نوزدهم دولت های مردمسالار در پارهای از نقاط دنیا شروع به رشد نمودند. با افزایش مشارکت سیاسی بخش عمده ای از مردم، تصمیم های دولتی اهمیت و مشروعیت بیشتری پیدا نمود. تصادم ارزشی ها با مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، کارکرد نظام سیاسی و دولت را بیش از پیش نمایان ساخت. با این تحولات بود که دولت ها، تمرکز اساسی بر روی مسائل شهروندان را آغاز نمودند.
این تغییرات مورد توجه پژوهشگران مدیریت دولتی قرار گرفت. همانطور که دولت ها گستردهتر و پیچیدهتر می شدند، رویکرد به مطالعه مسائل عمومی و دولت ها افزایش می یافت. در نیمه اول قرن بیستم حوزه مطالعه سیاست شروع به رشد و نمو نمود و پژوهشگران این رشته بر تحلیل فعالیت های دولت در سه حوزه؛ قانونگذاری ، اجرایی و قضایی متمرکز شدند. اگر چه چنین بررسیهایی درباره قدرت نهادها آموزنده بود اما تا آن زمان، توصیف کاملی از کارکرد فرآیند سیاستگذاری عمومی وجود نداشت.
پس از جنگ جهانی دوم، دانشمندان این حوزه، جنبههای بیشتری از ابعاد دولت را گسترش دادند. بخشی از مطالعات با تمرکز بر روی روابط غیررسمی بین گروه های ذینفع، یکی از محققان را به این جمع بندی رساند که: موسسات سیاسی، به نحوی عمل می کنند که روابط بین گروه های موجود در جامعه را منظم نمایند. سایر مطالعات بر روی وابستگیهای درونی بین فعالیت های دولتی و نیروهای مخالف از جمله احزاب سیاسی و یا افکار عمومی متمرکز شد. علاوه بر این، تکامل تدریجی سبب شناسایی نهادهای همزیست . دولت و سیاستها گردید.
ارزیابی های اخیر در مطالعات سیاستی سبب تقویت قدرت و توانایی بدنه دولت گردید. بعضی از پژوهشگران معاصر ادعا می کنند که دولت منحصرا برای مسئولیت پذیری به وجود نیامده است. آنها نه تنها معتقد به خنثی و بیطرف بودن دولت نیستند بلکه باور دارند موسسه های دولتی و صاحب منصبان، ابزار قدرت را برای تغییر شرایط سنتی به دست میآورند. جهانی شدن، انفجار اطلاعات، انقلاب اقتصادی، تغییرات شگرف سیاسی و روابط فناورانه به لایه دیگری از تعاملات نه تنها درون دولت ها بلکه بین دولت ها تبدیل شده است. پر واضح است که با توجه به تاثیرات سیاست ها در جوامع مختلف، همان اندازه که دولت تاثیر بیرونی دارد از عواملی بیرونی نیز تاثیر می پذیرد. این نحوه تفکر، ما را به مفهوم سیاست گذاری عمومی نشان دهنده عملکرد دولت های جدید و جریان زندگی سیاسی است.

 

منابع اساسی برای آزمونهای تخصصی سیاستگذاری عمومی

 

سایر مطالب

تعریف سیاستگذاری عمومی

سیاستگذاری عمومی چیست؟

معرفی منابع اساسی سیاستگذاری عمومی